جدول جو
جدول جو

معنی خواجه ولی - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه ولی
(خوا / خا جَ / جِ وَ)
دهی است از بخش دهذرشهرستان اهواز، این دهکده کوهستانی و معتدل است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان گیوه چینی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا جَ / جِ عَ)
دهی است از دهستان پیران بخش حومه شهرستان مهاباد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و سالم. آب آن از رود خانه بادین آوا و محصول آن غلات و توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ پَ)
دهی است از دهستان لادیز بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ وَ)
نام تیره ای است از ایل طیبی از شعبه لیراوی از ایلات کوه گیلویۀ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ کَ)
دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی. این دهکده در دامنۀ کوه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 200 تن سکنه. آب آن ازرود خانه بابل و چشمۀ امیرکلا و محصول آن برنج و نیشکر و ابریشم و غلات و کتان و صیفی است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و نخ و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ یِ فَ لَ)
کنایه از آفتاب است، کنایه از مشتری. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ وَ)
کدخدامنش. (یادداشت بخط مؤلف) :
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش.
مولوی.
مرد خواجه وش و رعیت شکل بود و خود را خلع کرد. (از تذکرۀ دولتشاه سمرقندی در شرح حال ابن یمین)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با هوای معتدل و سالم و 165 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و بادام و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ لَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 536 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. در سه محل بفاصله 2هزار گز بنام خواجه لر بالا و پائین و وسط مشهور است. سکنۀ خواجه لر پایین 181 تن و وسط 231 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. این دهکده کوهستانی با هوای معتدل است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ وَ یِ عُ)
دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی وچغندر قند است. شغل اهالی زراعت و سر راه ماشین رو حاجی آباد واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خوا /خا جَ / جِ وَ یِ سُ لا)
دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و دارای 133 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و چغندر قنداست. شغل اهالی زراعت و بر سر راه ماشین رو حاجی آبادسالاری قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ وَ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. این دهکده در جلگه قرار دارد با هوای معتدل و آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و نخود و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از طوایف کرد ساکن در کلاردشت و کجور
فرهنگ گویش مازندرانی